شهریار جوهری
سالها تجربه تعامل و گفتوگو با متقاضیان مهاجرت، مرا بر این داشت که در یک نوشتار درباره یکی از سختترین مراحل پیش روی متقاضیان در هنگام مهاجرت صحبت کنم.
معمولاً تصور عموم این است که مهمترین عواملی که بهرغم میل زیاد به مهاجرت، باعث عدم آغاز آن از سمت متقاضیان میشود، مسئله وابستگیهای عاطفی و رویکردهای میهنپرستانه و از دیگر سو ناتوانیهای مالی است. هر دوی این موارد بسیار مهم بوده و تأثیر بسزایی در این فرآیند دارد، اما کسانی که درگیر آن هستند، بهطور مشخص متقاضی امر مهاجرت قلمداد نمیشوند.
فردی که به دلیل وابستگی عاطفی به خانواده و یا نداشتن سرمایه کافی از مهاجرت سر باز میزند در یک وضعیت به اصطلاح سپید به سر میبرد. او به هر دلیلی، با خودش کنار آمده است که بهرغم منافعی که در مهاجرت متصور است، در نهایت این فکر را از سرش بیرون کند و حتی اگر نمیتواند به آن فکر نکند، حداقل در خصوص اجرای آن قدمی برندارد.
روی سخن این نوشتار با این دسته از هموطنان نیست. به صورت کلی آدمها میدانند که قرار نیست هرچه دوست دارند برایشان محقق شود و اگر بتوانند به صورت بنیادین با این «نتوانستن» کنار بیایند، مشکل خاصی از لحاظ روانشناختی در این زمینه متوجه آنها نیست.
اما در کنار این افراد یک وضعیت خاکستری هم وجود دارد که موضوع اصلی این نوشتار است. افرادی وجود دارند که آنقدر این موضوع برایشان مهم است که بخشی از مطالعات روزمره خود را به موضوع مهاجرت اختصاص میدهند. مدام گوگل را در جستوجوی وبسایتهای مهاجرتی کنکاش میکنند. در گروههای تلگرامی چرخ میزنند و با رفتن به فضای خصوصی ایرانیانِ ساکن خارج از کشور سؤالهای عجیب و غریب میکنند. در تماس با دفاتر مهاجرتی وقت حضوری درخواست میکنند و روشهای مختلف را مورد بررسی قرار میدهند. مدتی درباره نتایج حاصله فکر و مشورت میکنند و دوباره پس از مدتی این روند را از نو آغاز مینمایند.
من این افراد را در میان همکاران خودم به نام «مسافران معلق» نامیدهام.
من با متقاضیانی روبهرو شدهام که هنوز پس از سه سال، گاهگاه زبانههای اشتیاق به رفتن در آنها شعله میکشد و مجبورشان میکند در ساعات پایانی شب پیامی برایم بفرستند که «آقا بالاخره چه کار کنیم؟» یا مثلاً «فلان روشی که گفتید مطمئن هست؟» در برخی اوقات این تمایل آنها صرفاً با یک سؤال بیهوده همانند «آقا روش جدیدی پیدا نشده که به درد ما بخوره؟» بروز مییابد.
در سالهای اخیر، و در هر ماه به صورت میانگین با ۱۰۰ متقاضی جلسه حضوری و یا اسکایپی برگزار کردهام. بعضیها از همان اول مشخص است که به خاطر فشار همسرشان آنجا هستند و نمیشود قصدشان را جدی دانست. برخی صرفاً برای کسب اطلاع میآیند. بعضیها تصورشان از فرآیند مهاجرت کلاً غلط است و هنگامیکه متوجه میشوند این موضوع به آن آسانیها هم نیست بیخیال میشوند. درصد کوچکی هم به سرعت وارد فرآیند اجرای کار میشوند.
اما به غیر از اینها یک درصد بزرگی (شاید حتی ۵۰%) هم وارد دره خاکستریِ برزخِ مهاجرت میشوند. براساس تجارب به دست آمده مجموعه دلایلی که مانع از اخذ تصمیم برای آنها میشود را در ادامه نوشتار خواهید خواند. همچنین خواهید دانست که برای رهایی از هرکدام از آنها چه راهکارهایی وجود دارد.
این نوشتار تلاش دارد که خوانندگانش – اگر در این وضعیت هستند ـ به سرعت تکلیف خود را مشخص کنند. یا کلاً این پروژه را فعلاً کنار بگذارند و یا اگر قصد رفتن دارند، زودتر تصمیم خود را گرفته و از این برزخ خارج شوند. هشت عامل بلاتکلیفی پیش از مهاجرت را مرور میکنیم:
- عدم اطمینان از یافتن بهترین گزینه؛
- عدم اطمینان از موفقیت فرآیند مهاجرت؛
- عدم اطمینان از موفقیت شغلی پس از مهاجرت؛
- عدم اطمینان از توانمندی مشاوران و کارگزاران مهاجرت؛
- عدم اطمینان از یافتن بهترین قیمت ممکن برای انجام کار؛
- عدم اطمینان از فروش ملک، خودرو و یا داراییهای دیگر؛
- عدم اطمینان از همراهی همسر و فرزندان؛
- وسوسه مهاجرت با هزینه کمتر اما به شکل غیرقانونی.
موارد دیگری نیز در این میان هستند که برای جلوگیری از طولانی شدنِ نوشتار به آنها نخواهیم پرداخت. حالا به سراغ توصیف هشت عامل بلاتکلیفی پیش از مهاجرت خواهیم رفت:
پیشنهاد می شود پادکست هشت عامل بلاتکلیفی قبل از مهاجرت را بشنوید.
عدم اطمینان از یافتن بهترین گزینه
در صدر همه این عوامل بلاتکلیفی، با موضوع عدم اطمینان از یافتن بهترین گزینه روبهرو هستیم. روشهای مهاجرتی، ضرب در کشورهای مختلف و گونههای اقدام، یک عدد عجیب و غریب میشوند. گاهی ممکن است بیش از ده راه مختلف و در کشورهای گوناگون پیش روی مشتریانم قرار دهم. از طرفی به لحاظ علمی این کار اشتباه است و ممکن است منجر به سردرگمی مخاطب شود، اما صداقت کاری ایجاب میکند مخاطب تمام راهکارهای پیش رویش را بداند. اغلب اوقات اصرار ما بر این رفتار صادقانه، منجر به ایجاد همین ضایعه میشود.
به این دسته از مبتلایان، همیشه تأکید کردهام که اگر نیمی از توان و زمانی که برای یافتن مناسبترین روش اختصاص میدهند را به اینکه در کشور مقصد چه کار کنند، اختصاص بدهند چهقدر، به دردشان خواهد خورد. تسلط بیشتر به زبان، شناخت ساختار اقتصادی و فرهنگی کشور مقصد، بسیار مهمتر از این است که شرایط دو گزینه ممکن است ۵% با هم تفاوت داشته باشند. برای شناخت دقیق و اخذ تصمیم درست در این خصوص خواندن مقاله بهترین کشور برای مهاجرت کدام است؟ را شدیداً پیشنهاد میکنم.
عدم اطمینان از موفقیت فرآیند مهاجرت
تجربه نشان داده است که نمیتوان در خصوص روشهای مهاجرتی براساس تجربههای قبلی حساب باز کرد. ممکن است یک روش مهاجرتی که تا امروز روش مطلوبی بوده است از فردا با سختگیریهایی در کشور مقصد روبهرو شود. تکرار این مسائل تا حدی انتخاب را برای متقاضیان سختتر هم کرده است و در این زمینه حق دارند. اما بسیاری اوقات هم دیدهام که پروندههای رد شده کسانی که به ما مراجعه کردهاند، از ابتدا قابلیت انجام نداشته است. طبیعی است که شما اگر آیلتس حداقل 5/6 برای اکسپرسانتری کانادا و یا مدرک زبان آلمانی برای ویزای جستوجوی کار آلمان نداشته باشید، به جایی نخواهید رسید.
پیشنهاد من برای جلوگیری از این اتفاق و ایجاد اطمینان در خودتان این است که از مشاورتان بخواهید ماده قانونیِ مهاجرتی آن کشور را که به زبان اصلی در سایت امور مهاجرتی آن کشور است برایتان بفرستد تا خودتان مورد بررسی قرار دهید. با خواندن و فهمیدن آن و مطابقت دادن با شرایطی که دارید، خواهید دانست که دقیقاً این روش به درد شما خواهد خورد یا نه. آیا شانس بالایی خواهید داشت و یا در حال اتلاف هزینه و عمر خود هستید.
عدم اطمینان از موفقیت شغلی پس از مهاجرت
یکی از عمیقترین ترسهای متقاضیان من در این سالها این بوده است که با فرض موفقیت فرآیند مهاجرت در کشور مقصد باید چه کار کنند؟ در روشهای ویزای کار و یا ویزاهای تحصیلی این مشکل کمتر وجود دارد. اما در ویزاهای جستوجوی کار، اقامت از طریق ملک، اقامت از طریق ثبت شرکت و یا حتی اقامت از طریق تمکن مالی، این معضل بیشتر به چشم میآید.
آنها حق هم دارند، اگر پولی برای زندگی کردن نماند فرقی نمیکند ما در کجای جهان باشیم چون در هر حال به ما خوش نخواهد گذشت. فاصله ریال با ارزهای خارجی هم به نوعی است که قابلیت تأمین شدن از ایران برای ۹۹% متقاضیان وجود ندارد. پس سؤال اصلی این است که در آنجا چه کار کنیم که هزینههای زندگیمان را درآوریم؟
بیشک مهمترین نقطه قوّت آژانس ۳۶۰ درجه مهاجرت و کسبوکار چهرهنگار، توانمندی آن در کمک به شما برای پوشش همین وضعیت است. در بخش فرصتهای کسبوکار بیشتر در این زمینه بدانید. همچنین پیشنهاد میکنم مقالههای دنبالهدارِ کارآفرینی پس از مهاجرت را بخوانید.
هرچند متأسفانه، متقاضیان بسیاری هستند که در این روند به روشهای علمی معرفیشده باور ندارند و ترجیح میدهند با ذهنیت غیر علمی و با اتکاء به حرف این و آن راه خودشان را پیدا کنند.
شما قرار است در یک فرهنگ متفاوت ادامه زندگی و کار بدهید، شاید خوب باشد از همین ابتدا در نظر بگیرید که شغلی در جهان وجود دارد به نام مشاور اقتصادی! و آنها سالها درس خوانده و تجربه کسب کردهاند که دقیقاً شما را از اشتباهات دیگران دور بدارند. گاهی باید در نظر داشته باشیم که ما همهچیز را نمیدانیم و بهتر است از مشاورین کاربلد در این خصوص راهنمایی بخواهیم.
عدم اطمینان از توانمندی مشاوران و کارگزاران مهاجرت
در اینکه تعداد زیادی از شبه مؤسساتی که به این فضا ورود پیدا کردهاند فاقد حس مسئولیتپذیری بوده و این تخصص را صرفاً به عنوان یک شغل دیدهاند شکی نیست. بسیاری از مؤسسات متوجه این نکته نشدهاند که این تصمیم، ممکن است تأثیرگذارترین تغییر زندگی یک فرد و یا یک خانواده باشد و بدون مسئولیت پذیری کافی این روند را مدیریت میکنند. اما از سویی دیگر باید در نظر گرفت بخش زیادی از این فضای بیاعتمادی در این کسبوکار، ناشی از تنگنظریِ فعالان این صنعت است که مدام پشت سر یکدیگر مشغول بدگویی هستند. همچنین حجم زیاد ردشدگان در کشورهای استرالیا و کانادا هم بر این معضل افزوده است.
معمولاً مشتریانِ باهوش از کارگزار مهاجرت خود نمونههای موفق را طلب میکنند. همچنین دامنه فعالیتهای کسی که با او روبهرو شدهاید، شرکت ثبتشدهاش در اروپا و یا کانادا و همچنین کارت اقامت یا دیدن پاسپورتش میتواند تا حدی به شما کمک کند که در حال گفتوگو با یک کلاش و کلاهبردارید و یا یک مشاور توانمند.
عدم اطمینان از یافتن بهترین قیمت ممکن برای انجام کار
سیاستهای نامنظم و ناهماهنگ دفاتر مهاجرتی در اینروزها منجر به نوعی بیاعتمادی در خصوص هزینههای لازم برای مهاجرت شده است. در برخی از مؤسسات مذکور، سیاست مجموعه بر سود حداکثری براساس پروندههای کمتر است. یکبار با مؤسسهای روبهرو شدم که برای اخذ اقامت اسلواکی ۲۰.۰۰۰ یورو و برای خرید ملک یونان ۲۸.۰۰۰ یورو هزینه طلب میکرد! مشخص بود که آنها به دنبال چند قرارداد محدود برای آینده کاری خود بودند. از سوی دیگر برخی دانشجویان و یا کسانی که به تازگی فرآیند مهاجرت خود را به سرانجام رساندند نیز هستند که با اعلام قیمتهای خام و با دستمزدهای خیلی ناچیز تعادل بازار را به هم میزنند. متقاضیانی که در این میان واقع شدهاند، بدیهی است که دچار تردید شوند.
براساس تجربه من هر دوی این الگوها مضرند. همانطور که لزومی به پرداخت هزینههای غیرمنصفانه نیست، باید در نظر داشت که پیچوخمهای قانونی به آن سادگی که از دور به نظر میآیند، نیستند. اینروزها، عملاً بدون تسلط به تکنیکهای جانبی فرآیندهای مهاجرتی، بهخصوص اقامتیها به سختی قابلیت وقوع دارد. همچنین خدمات پس از فروشی که یک شرکت باسابقه ارائه میدهد و تلاشی که برای موقعیت و شهرت خود میکند با یک کارگزار تازهکار قابل مقایسه نیست.
معضل بعدی در خصوص هزینههای مکمل فرآیند مهاجرت است.
شما به غیر از هزینههای قراردادی، با مجموعهای هزینههای جانبی روبهرو خواهید شد، که اینروزها برخی از مؤسسات درباره آن به شما اطلاع نمیدهند. بیمه، اپلیکیشن فرمها، تستهای پزشکی، ترجمهها، انتقال اسناد و تأییدیهها از این جمله هزینهها هستند که برخی از دفاتر، پس از قرارداد و به صورت قطرهچکانی آن را به شما منتقل میکنند.
به نظر میرسد با مقداری جستوجو در میان مؤسسات و مقایسه قیمتها به راحتی بتوان در این خصوص به نتیجه نهایی رسید. معمولاً شرکتهایی که خیلی قیمت بالا و یا پایین میدهند، در مراحل بعدی شما را با هزینههای بیشتری روبهرو میسازند. همچنین از کارگزار مهاجرتی خود ریزهزینهها و همچنین هزینههای دیگری که در این فرآیند متحمل خواهید شد را مکتوب و در قالب قرارداد دریافت کنید.
عدم اطمینان از فروش ملک، خودرو و یا داراییهای دیگر
به صورت میانگین در نیمی از جلسات مشاوره مهاجرت پای این ماجرا به بحث ما باز میشود که «آیا فروختن خودرو، سهام و املاک برای تأمین هزینههای مهاجرت کار عاقلانهایست یا خیر». پاسخ دادن به این سؤال به بررسی دقیق شرایط متقاضی نیاز دارد. گاهی برای یک جوان مجرد که راهی انگلیس میشود تا از طریق استارتاپویزا آینده شغلیاش را بسازد، بهترین گزینه همین دل به دریا زدن است. یا برای کسی که قصد خرید ملک در اروپا دارد، معمولاً فروش اموال در ایران را مجاز میدانم. در این فرآیند آنها یک ملک را با ملکی دیگر تعویض میکنند و مشکلی هم در کار نخواهد بود. همچنین همیشه گفتهام که فروش خودرو برای هزینه کردن در این راه را منطقی میدانم. اما در خصوص وضعیت برخی پروندهها این تصمیمگیری نه فقط برای متقاضی که حتی گاهی برای مشاور هم سخت و پیچیده میشود. پاسخ دادن به یک راننده کامیون که سن بالایی دارد و هیچ کار دیگری نیز بلد نیست، کار راحتی نیست. برایش توضیح میدهم که کامیونش قدیمی است و ممکن است پس از برداشت هزینههای مهاجرت در کشور مقصد دیگر نتواند کامیون بخرد و مثلاً باید به خرید یک وانت قناعت کند. او منتظر است من نظر نهاییام را بدهم و برای مشاور بسیار سخت است که در این لحظات اظهار نظر کند. مسئولیت موفقیت و یا عدم موفقیت آن متقاضی حالا روی دوش مشاور است و این کار را مشکل میکند.
اما در نهایت همیشه متقاضی باید در نظر داشته باشد که چه چیزی را از دست میدهد و چه به دست خواهد آورد. بارها به متقاضیانی که خیلی هم فشاری برای رفتن احساس نمیکنند پیشنهاد دادهام که بیخیال مهاجرت شوند.
هیچچیز بدتر از این نیست که یک زندگی به خاطر یک مشاوره اشتباه دچار معضلات ساختاری شود. پس این تصمیمی است که در نهایت اتخاذ آن با یک برنامهریزی توسط خود متقاضی باید انجام شود. تحلیلِ سودها و ضررهای احتمالی در نهایت کفه ترازو را به یکسو سنگینتر میسازد.
عدم اطمینان از همراهی همسر و فرزندان
از هر سه جلسه مشاوره در یکی از آنها با این پدیده روبهرو میشوم. امروز عصر زوجی از شهر ساری برای دریافت مشورت به تهران و دفتر ما آمده بودند. آقا چند سال قبل از بلژیک جابآفر داشتند، اما خانم خانه گفته بود که تحمل دوری از پدر و مادرش را ندارد. حالا اما یک نگرانی جدید پیدا کرده بود. تحصیل و آینده دخترشان. حالا اما آقا شرایط کاریاش پس از سالها سکه شده بود و اصرار داشت فقط دختر و همسرش را به اروپا بفرستد و خودش در ایران باقی بماند.
تصور کنید که چه بحثهای داغی ممکن است در اتاق مشاوره رخ دهد! از اتهامزنیها که بگذریم، از همان ابتدا مشخص بود این زوج در خصوص این تصمیم با یکدیگر همدل نیستند.
گاهی پدر و مادر با اصرار بچههای جوانشان به جلسات میآیند. گاهی خانوادهها مصرّند و بچهها حاضر به رها کردنِ گروه دوستان و محیط تحصیلیشان نیستند.
در هر صورت، بخش عمدهای از توان متقاضیان به جای صرف شدن در مسیر تصمیمگیری درست، در اختلافات درونی تلف میشود.
در این مواقع معمولاً به جای ورود به این بحثها،ابتدا پیشنهاد میدهم مقاله روانشناسی مهاجرت را مطالعه کنند و سپس برای دریافت مشاوره روانشناختی به مؤسسه بیایند.
در هر صورت باید در نظر داشت که هر روشی جز گفتوگو و رسیدن به همدلی، برای حل این موضوع اشتباه است.
وسوسه مهاجرت با هزینه کمتر اما به شکل غیرقانونی
خوشبختانه، به خاطر شهرتی که در انجام دادنِ روشهای قانونی داریم، مراجعان کمی داشتهام که حتی بخواهند در این خصوص مشورت بگیرند. اما بهطور میانگین در هر روز بالاخره یک متقاضی هست که به صورت ضمنی در این خصوص مشورت بخواهد.
همیشه در نظر داشتهام که ما در جایگاه قضاوت کردنِ دیگران نیستیم. شاید برای کسی این بهترین مسیر ممکن باشد. اما معمولاً به آنها توضیح میدهم که چگونه در میانمدت هزینههای پناهندگی برایشان نه فقط به لحاظ شخصیتی و عاطفی که حتی به لحاظ مالی ممکن است بیشتر از روشهای قانونی تمام شود.
به زودی در این خصوص و براساس تجارب بسیاری از هموطنان که برایم قصههای پناهندگیشان را تعریف کردهاند، متن جداگانهای تقدیم حضور خواهد شد. اما نقداً بدانیم که در اغلب اوقات آنها که پا در این مسیر گذاشتهاند برای حفظ ظاهر هم که شده است، اخباری را به ایران مخابره میکنند که مقادیری خوشبینانهتر از واقعیت موجود است و فهم این موضوع برای یک متقاضی با نگاه موشکافانه سخت نخواهد بود.
بیشتر بدانید: بهترین کشور برای مهاجرت کدام است؟
سخن آخر
هشت عامل بلاتکلیفی پیش از مهاجرت را از نظر گذراندیم. اما مهمترین جملهای که قابلیت گفتنش در این متن هست از این قرار است:
پیگیری و اخذ تصمیم و انجام عمل مهاجرت، اگر از مدتزمان مشخصی بیشتر طولانی شود، فقط و فقط منجر به تخریب روانی متقاضی خواهد شد.
چه بسیار متقاضیانی که سالهاست هیچ کار مهمی را در زندگیشان شروع نکردهاند، لباس جدید نخریدهاند، خانهشان را رنگ نکردهاند، کلاس جدید ثبتنام نکردهاند و الی آخر… مدتهاست که به هوای مهاجرت زندگی نکردهاند.
این توصیه پایانی را در نظر داشته باشید که:
یا به دستش آور و یا رهایش ساز…
سلام و ارادت. من یک مورد نهم هم اضافه میکنم. با اجازتون. من نصف فامیلم کانادا هستند. اما خودم دوست دارم برم اروپا. و این قصه کل کار را به هم ریخته. از کانادا هی چراغ سبز نشون میدن. خانمم میگه بریم کانادا پیش باقی فامیل. اما من میدونم که در نهایت فامیل هیچ کاری برای من نوعی نمیکنه و خودم باید راه و برم. معضل نهم از نظر من دخالت اطرافیان هست. از مادر و پدر تا برادر و فامیل دور. ببخشید طولانی شد.
با درود و وقت به خیر.
موردی که میفرمائید قابل درک بوده و ما بارها با این موضوع روبرو شده ایم.
در نهایت شما تصمیم گیر نهایی بوده و ادامه سرنوشت را رقم خواهید زد.
اگر در این فرآیند کمکی از جانب ما لازم بود، در کنار شما هستیم.
ممنون مقاله ی مفیدی بود.
با سلام و وقت به خیر
پاینده باشید.
سلام وقت بخیر سپاس بابت مطالب ارزندتون
با سلام و وقت بخیر
رضایت شما باعث خرسندی ماست
مطالب ارزنده بود باتشکر دقت نظر شما
با سلام و وقت بخیر
رضایت شما افتخار ماست.